ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

لحظات پر التهاب 👶

از کجا شروع کنم نمیدونم واقعا سخته برام اصلا فرصتی برای نوشتم وفکر کردن اتفاقات اخیر برتم پیش نیومد از آخر شهریور بگم از زمانی که در تب وتاب آماده شدن برای اول مهر بودم ولی نمیدونستم چی منتظرمه نمیدونستم یه موجود کوچیک قراره همه ی معادلات و برنامه هامو تغییر بده از ۳۰شهریور بگم وروز جمعه وآزمایش اورژانسی از نگرانی واز استرس واز .... از لحظات وروزهای سخت تصمیم گیری برای بودن یا نبودن یک موجود اصلا من کی هستم که تصمیم بگیرم! لحطه های پراز تنش واسترسی رو پشت سر گذاشتم و لحظه های سخت تری رو پیش رو دارم میدونم🙄 از لحظه هایی که برام اندازه ی یک سال گذشت والتهاب ودرد ورنج وسختی از سوزش سر انگشتانم از آزمایش وچکاب های هر روز وهر روزم...
3 اسفند 1397
1